شهید امیــد پـرکــار سرخرودی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید امیــد پـرکــار سرخرودی

جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران

شهید امیــد پـرکــار سرخرودی

آنچه ملاحضه می فرمائید در مورد شهید والا مقام امید پرکار سرخرودی از شهدای دانش آموز شهرستان محمودآباد می باشد که به همت اعضای جنبــش دانـــش آمـــوزی استان مازندران پژوهش و ارائه شده است . انشاءالله مورد قبول قرار گیرد.
نام پدر : ابراهیم
تاریخ تولد : 1348/06/04
تاریخ شهادت : 1366/12/27
محل تولد : محمودآباد
گلزار شهدای سرخرود محمودآباد
نحوه شهادت : اصابت ترکش به قلب
محل شهادت : خرمال - عملیات والفجر 10
منتظر نظرات و پیشنهادات و اطلاعات شما هستیم.

آخرين مطالب

طرح لایه باز فتوشاپ وصیت نامه و زندگی نامه شهید امید پرکار 

شهید امید پرکار سرخرودیشهید امید پرکار

شهید امید پرکار

زندگی نامه و وصیت نامه بصورت صوتی

 

دریافت
 

دریافت

 

میثم میثم
۱۰ مرداد ۹۶ ، ۲۱:۵۰ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۱ نظر
میثم میثم
۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۳۶ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۲۶ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر
میثم میثم
۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۲:۱۱ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

جهت دریافت و مشاهده صفحات روی آن ها کلیک نمائید ....

لینک سایت جنگ و درنگ 

شهید امید پرکار سرخرودی


شهید امید پرکار سرخرودی

شهید امید پرکار سرخرودی

شهید امید پرکار سرخرودی

شهید امید پرکار سرخرودی

شهید امید پرکار سرخرودی



  
میثم میثم
۲۶ بهمن ۹۵ ، ۱۱:۵۸ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر

پدر شهید

ایشان آخرین پیک گردان بودند و فرمانده ایشان گفته بود که در منطقه چند عراقی به سمت ما تیراندازی می کردند ایشان با اینکه پیک گردان بودند از رودخانه گذشته و از پشت عراقیها را به رگبار بستند و از بین بردند و برگشتند.

خواهر شهید

ایشان اصولا انسانی کم حرف بودند اکثرا به صحبت ها گوش میدادند انسان خوشرو و با روحیه بشاشی بودند و در یال 66 بود که از پدرم در خواست کردند که می خواهم به جبهه بروم خیلی هم دوست دارم در این راه به شهادت برسم که در هفت تپه خواب دیدند شهید شدند و نامه ای که برای دوستش دادند ذکر کردند خواب دیدم که شهید شدم

خواهر شهید

سال 83 ماه رمضان مراسم افطاری از طرف آموزش و پرورش برای شهدای دانش آموز تدارک دیده شد مادرم قبل از دعوت از طریق خواب متوجه شدند.

خواهر شهید

من فقط 5 ساله بودم که برادرم کنار خانه ما در مغازه آلومنیوم سازی کار میکرد که یک روز بدون روسری رفتم دم در مغازه با اینکه علاقه شدیدی به من داشت فکر کنم که برای اولین بار بود که بخاطر این کارم دعوا کرد

 

میثم میثم
۰۳ شهریور ۹۵ ، ۰۱:۴۱ موافقين ۰ مخالفين ۰ ۰ نظر